آی - آر - پی - دی آنلاین

پایگاه مجازی مؤسسۀ عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه

آی - آر - پی - دی آنلاین

پایگاه مجازی مؤسسۀ عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه

آی - آر - پی - دی آنلاین

آی-آر-پی-دی آنلاین وبلاگی است برای ارائۀ مباحث اقتصادی، با تمرکز بر اقتصاد ایران.
این وبلاگ را من، حسین عباسی، فارغ التحصیل دورۀ دوم مؤسسۀ عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه (IRPD) و عضو هیأت علمی آن در سالهای 1377 تا 1381 تاسیس کرده ام برای زنده نگاه داشتن نام آن مؤسسه.
این وبلاگ مشابه وبلاگ من به آدرس irpdonline.com است و برای خوانندگان در ایران طراحی شده است.
برای تماس با من به آدرس irpdonline-at-gmail-dot-com ایمیل بفرستید.

بایگانی

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۰ ثبت شده است

ارز، ارز، باز هم ارز

پنجشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۰، ۰۵:۴۳ ق.ظ

یعنی این ماجرای ارز تمامی ندارد. بانک مرکزی اصرار دارد که الا و بلا قیمت ارز 1226 تومان است. چند ماه است صرافی ها همگی سینه پهلو کرده اند خوابیده اند خانه شان و سرِکار نمی روند. آزار که ندارند بروند ارز را بفروشند به ملت به ثمن بخس. امروز بانک مرکزی حوصله اش سر رفت و گفت ولم کنید بابا، بروید هر قیمتی خواستید بفروشید این پول استکباری را. بانکی ها هم به هر بهانه ای شده از فروش ارز طفره می روند تا بلکه فرجی حاصل شود. تولید کننده ها هم که دنبال ارز به قیمت رسمی هستند، هی سرشان می خورد به سنگ. یعنی به عبارتی خود بانک مرکزی هم می گوید زرشک، هیچکس ارزش را نمی فروشد به قیمتی که من گفتم، من چرا بفروشم.

فقط در این میانه دو گروه دارند ارزشان را می گیرند به قیمت دولتی. یکی مسافران سفرهای خارجی اند که شامل پسرخاله ها و دختر عموها و حاج آقا و قدسی خانم و امثالهم هستند که مشمول "ترک عادت موجب مرض است" می شوند و سفرهای خارجی شان از اوجب واجبات است و البته این مقدار اعتبار دارند که بانک مرکزی جرأت نکند ارز مسافرتی شان را قطع کند. و البته دراین میان مدیران برخی آژانسهای مسافرتی هم به نان و نوایی می رسند. نوش جانشان. رانت است و گیر کسی می آید که زرنگتر است.

و گروه دوم وارد کنندگان موز هستند که شخصاً دارم ارادتی عمیق بهشان احساس می کنم به حکم توانایی شگرفشان در اقناع مسئولان به اینکه مردم اگر موز نخورند مملکت کن فیکون می شود و لذا باید ارز اختصاص داده شود به موز تا به قیمت 1550 تومان فروخته شود، و اصلاً به روی مبارک نیاورند که همین یک ماه پیش بود که قسم حضرت عباس می خوردند که اگر ارز دولتی بهشان بدهند اجازه نمی دهند قیمت موز یک قران بالاتر از 1400 تومان برود.

خلاصه این ماجرای ارز تمامی ندارد و من در عجبم که چرا زعمای قوم اینقدر نرخ ارز را قر و قمبیلش می دهند ولش کنید به حال خودش حالش خوب می شود به جان شریفتان. [حاشیه: این هم ادای احترامی به مرحوم هاینریش بل با ماجرای آن بانوی "ساکت" بی نظیرش که با نیما خواندیمش و سر استفادۀ بی نظیر کلمۀ "قر و قمبیل"  لذتی بردیم ناب و تکرار نشدنی. روی دلم مانده بود چطوری می شود این کلمۀ غیر محترمانه را در این وبلاگ کمابیش محترم آورد. قربانت بروم نرخ ارز که دم عیدی این امکان را فراهم کردی.]

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۰ ، ۰۵:۴۳
حسین عباسی

لطفاً انتخاب بفرمایید

چهارشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۰، ۰۵:۱۵ ق.ظ

سوال: از میان  گزینه های زیر یکی را انتخاب کنید:

الف) هیچ کاری نکنید تا پولی از شما نگیرند

ب) یک نامه بنویسید و پست کنید تا سالی یک میلیون و نود و دو هزار تومان از شما بگیرند

ج) یک نامه بنویسید و پست کنید تا سالی دو میلیون و صد و هشتاد و چهار هزار تومان از شما بگیرند

د) یک نامه بنویسید و پست کنید تا "به صورت دوره ای" سالی دو میلیون و صد و هشتاد و چهار هزار تومان از شما بگیرند (بروید از صاحبش بپرسید این دوره ای یعنی چه)

طبق اخبار منتشر شده، این گزینه ها انتخابهایی هستند که سرپرست یک خانوار چهار نفره در ایران با آنها روبرو است. طبق همین اخبار منتشره، تصمیم گیران مایلند یک ششم افراد گزینۀ "ج" یا "د" یا حداقل "ب" را انتخاب کنند. و قطعاً معرکه خواهد بود اگر این یک ششم افراد آنهایی باشند که پولِ زیادی دلشان را زده و از پول گرفتن خسته شده اند.

این سیاستی است که برای رفع مشکل کمبود بودجۀ هدفمندی یارانه ها برگزیده اند. حکمت بوذرجمهر حکیم برای کشف خطای این سیاست لازم نیست. اگر منتظرید که من توضیحات بیشتری بدهم و مثلاً بر مبنای اصول اقتصادی تشریح کنم که مشکل این سیاست چیست، دارید وقت گرانقدر خودتان را هدر می دهید. به جای آن بروید وبلاگ فریکونومیکس را ببینید که لااقل نکات تازه دارد، مثلاً این نوشته در مورد اثر ثروت بر رفتار آدمها.

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۰ ، ۰۵:۱۵
حسین عباسی

جایگاه اقتصاد ایران در جهان

چهارشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۰، ۰۶:۴۳ ق.ظ

ایران هفدهمین (یا هجدهمین، در برخی از منابع) اقتصاد بزرگ دنیا است. این جایگاه خوب است، ولی نه آنقدر که در خبرها رویش مانور بدهند و البته نه آنقدر که توسط وزیر اقتصاد "رونمایی" شود.

اقتصاد ایران در میان اقتصادهای جهان یکی از متوسط ترین [خودتان "ترین" اش را تعریف کنید] اقتصادهای جهان است، به این معنی که رتبۀ تولیدش با رتبۀ مساحتش و رتبۀ جمعیتش تقریباً یکسان است. ایران رتبۀ هفدهم جمعیت و رتبۀ هجدهم مساحت را دارد. تساوی رتبه های جمعیت و تولید ایران را از نظر تولید سرانه در موقعیت متوسط جهانی قرار می دهد. ایران با تولید سرانۀ 11 تا 12 هزار دلار بر مبنای برابری نرخ خرید در رتبۀ حدود 73 در میان حدود 180 کشور جهان قرار دارد. تولید سرانۀ متوسط جهانی هم در حدود 11 هزار است.

آمریکا با تولید حدود بیست درصد تولید جهانی و تقریباً هم سطح کل کشورهای اتحادۀ اروپا بزرگترین اقتصاد دنیا است. این کشور سومین کشور پر جمعیت دنیا (بعد از چین و هند) و چهارمین کشور بزرگ دنیا (بعد از روسیه، کانادا و چین است). کشور پر جمعیت و بزرگ چین دومین اقتصاد بزرگ دنیا است. ولی جایگاه این دو کشور از نظر رفاه شهروندانشان بسیار متفاوت است. ارزش تولید سالانۀ یک شهروند آمریکا حدود 48 هزار دلار است (رتبۀ هفتم در جهان) در حالیکه یک شهروند چین با تولید سالانۀ حدود 8 هزار دلار چین را در رتبۀ 90 جهانی و در میان کشورهای فقیر قرار می دهد. و این تازه بر مبنای برابری قدرت خرید است. اگر تولید شهروند چینی را به بازار جهانی ببرید چیزی در حد 4 تا 5 هزار دلار بابت آن پرداخت می شود. تنها دلیل اهمیت اقتصادی چین تعداد یک میلیارد وسیصد پنجاه میلیون نفری است که تحت حاکمیت دولت چین زندگی می کنند.

کشورهای پر جمعیت به واسطۀ تعداد افراد خود دارای اقتصادهای بزرگ هستند. این امر هر چند مزایایی دارد (مثل قدرت تاثیر گذاری بین المللی و منطقه ای) ولی به تنهایی بیانگر قدرت اقتصادی نیست. همزمانی تولید بالا و جمعیت زیاد است که قدرت اقتصادی قابل توجه را ایجاد می کند.

در حال حاضر ما جزو بیست اقتصاد برتر دنیا هستیم. کشوری مثل تایوان با جمعیتی کمتر از یک سوم جمعیت ایران و مساحتی در حد دو درصد مساحت ایران (چیزی در حد استان آذربایجان غربی) هم تولیدی در حد ایران دارد و جزو بیست اقتصاد برتر دنیا است. تا وقتی که تولید سرانۀ ما، به برکت خطاهای متعدد در سیاست اقتصادی مان، رشد متوسط سالانۀ یکی دو درصدی در طول دهه ها دارد، جایگاه اقتصاد ما چندان بهبودی نخواهد داشت و ممکن است به راحتی رتبۀ خود را به کشورهای کوچک تر و کم جمعیت تر ولی کارآمدتر واگذار کنیم.

خلاصه اینکه جزو بیست اقتصاد بزرگ دنیا بودن افتخار چندانی ندارد.

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۰ ، ۰۶:۴۳
حسین عباسی

رانتها در اقتصاد ایران

شنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۰، ۰۸:۱۲ ق.ظ

اسدالله عسکر اولادی در مصاحبه ای از فعالیتهای اقتصادی اش گفته است. خواندنی است. می گوید با تجارت میلیاردر شده است و از اینکه این را ابراز کند ابایی ندارد. اصولاً باید هم همینطور باشد. کسی که در پانزده سالگی می تواند کشف کند که نانوای محله نیاز به کنجد دارد و حاضر است بابت دریافت آن در محل کارش پول بدهد، البته باید میلیاردر باشد.

معمولاً افراد وقتی از خودشان صحبت می کنند، برخی نکات را برجسته می کنند و از برخی می گذرند. دلیلی هم وجود ندارد که آدم انگشت بگذارد روی همۀ این موارد. ولی یک جملۀ کوچک در این مصاحبه بود که به هیچ وجه نمی توانم بپذیرمش. دلیل انگشت گذاری روی این نکته هم ربطش با فعالیت اقتصادی در ایران است. آن جمله این است: "در هیچ رانت دولتی مشارکت نکرده ام."

حتی افرادی مثل من که شخصاً در ایران فعالیت اقتصادی نکرده اند می دانند که فعالیت اقتصادی در ایران اگر بخواهد از حدی بزرگتر شود، بدون ارتباط با افرادی در حاکمیت غیر ممکن است. این امر الزاماً به معنای فعالیت غیر قانونی نیست (هر چند غالباً چنین است) بلکه به این معنا است که شما نمی توانی به راحتی به یک اداره مراجعه کنی و انتظار داشته باشی کارت راه بیافتد. در بسیاری از مواقع حتی ساده ترین مراحل انجام یک فعالیت اقتصادی هم نیازمند تلفن و توصیه از سوی "افراد مهم" است. از این رو است که افرادی که در صدد فعالیت اقتصادی در ایران هستند لازم می دانند که از جایی به بعد دست به گسترش روابط با "افراد مهم" بزنند. [حاشیه: محسن رنانی که کارش را با مطالعۀ هزینۀ مبادله در کتاب بازار یا نابازار جدی شروع کرد به جای مهملاتی که اخیراً می گوید (عذر می خواهم اگر این کلمۀ غیر اقتصادی را به کار بردم، ولی واقعاً کلمۀ دیگری پیدا نکردم که گویای مطلب باشد) اگر مطالعه می کرد که برای یک فعالیت اقتصادی در ایران چه مراحلی باید طی شود و چه بخشی از آن زاید است و می تواند حذف شود، خدمتی بزرگ می کرد به اقتصاد ایران. نمونۀ این مطالعه برای برخی کشورها انجام شده است.]

این مشاهدۀ ساده می تواند جوابی باشد به سؤالی که چند وقت پیش یکی از مسئولان پرسیده بود: "مگر نمایندۀ مجلس چقدر حقوق می گیرد که افراد حاضرند برایش میلیونها و میلیاردها خرج کنند؟" این حقوق نماینده نیست که اهمیت دارد. آنچه مهم است تلفنهایی است که این نماینده می تواند بکند و تذکرهایی است که می تواند به ادارات و سازمانها بکند فقط برای اینکه آنچه قانون است و به طور طبیعی باید اجرا شود، در عمل پیاده شود. این میلیونها و میلیاردها هم از طرف افرادی پرداخت می شود که نیازمند آن تلفن و تذکر هستند.

آقای عسگراولادی البته نیازمند توصیه و تلفن نمایندۀ مجلس نیستند که اسم ایشان و برادرشان به اندازۀ تمامی نمایندگان مجلس برو دارد. خودشان هم اگر مایلند انکار کنند که رانت این روابط را می خورند، کافی است نگاهی بیاندازند به پروندۀ اخیر "اختلاس" در ایران. اگر این رانت نبود ایشان سالها بود که سرنوشت مشابهی داشتند. حداقل دلیل آن هم این است که بازرگانی خارجی، یعنی کل فعالیت اقتصادی ایشان، طبق قانون اساسی در انحصار دولت بوده است.

منظور از این نوشته این نیست که بروند یقۀ فعالان اقتصادی در ایران را بگیرند که چرا "اختلاس" کردی. آنچه طبق قانون اختلاس محسوب می شود بخش لا ینفک اقتصاد ایران است. و البته رفع این مشکل است که راه حل است، نه دار و درفش برداشتن برای به صلابه کشیدن فعالان اقتصادی.

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۰ ، ۰۸:۱۲
حسین عباسی