آی - آر - پی - دی آنلاین

پایگاه مجازی مؤسسۀ عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه

آی - آر - پی - دی آنلاین

پایگاه مجازی مؤسسۀ عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه

آی - آر - پی - دی آنلاین

آی-آر-پی-دی آنلاین وبلاگی است برای ارائۀ مباحث اقتصادی، با تمرکز بر اقتصاد ایران.
این وبلاگ را من، حسین عباسی، فارغ التحصیل دورۀ دوم مؤسسۀ عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه (IRPD) و عضو هیأت علمی آن در سالهای 1377 تا 1381 تاسیس کرده ام برای زنده نگاه داشتن نام آن مؤسسه.
این وبلاگ مشابه وبلاگ من به آدرس irpdonline.com است و برای خوانندگان در ایران طراحی شده است.
برای تماس با من به آدرس irpdonline-at-gmail-dot-com ایمیل بفرستید.

بایگانی

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

پیشگیری از "جرم" با پلیس مخفی!

سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۵۶ ب.ظ

گفته شده که 7000 مامور مخفی قرار است به حل و فصل مسئلۀ "جرائم" اخلاقی مثل آلودگی صوتی، رانندگی پر خطر، مزاحمت برای نوامیس، و کشف حجاب در خودروها، بپردازند (مجبورم کلمۀ جرم را در علامت نقل قول بگذارم چرا که اطلاق این کلمه به رفتارهای گفته شده محل اما و اگر است و نوع این رفتارها هم با هم تفاوت ماهوی دارد که نمی توان با ابزار یکسان به آنها پرداخت. تنها مورد مشترک آنها این است که در خیابان اتفاق می افتند!)

اینکه از نظر حقوقی این مسئله چه ایرادی دارد را در نوشتۀ بهمن کشاورز در روزنامۀ اعتماد ببینید (لینکش در سایت آفتاب اینجاست). مسئلۀ دیگر از دید پیشگیری از جرم است.

اساس مقابله با جرم این است که مجرم فکر کند در صورت وقوع جرم ممکن است گیر بیافتد و جریمه بدهد. این جریمه بنا است انگیزه برای جرم را کم کند. فردی که فکر می کند جرم را مرتکب شود یا نه، دو عامل را در نظر می گیرد، یکی احتمال گیر افتادن و دیگری جریمه در صورت گیر افتادن. هر دوی این عوامل باید در حدی باشند که انگیزه برای جرم را کم کنند.

سالها است که نظریات مربوط به کنترل جرائم کوچک یافته‌های روانشناسان در رفتار آدمیان را وارد محاسبات کرده‌اند که می‌گویند این جرائم بدون قصد قبلی و بطور دفعتی اتفاق می‌افتند. برای همین افزایش احتمال گیر افتادن "در دید مجرم" از افزایش جریمه بسیار موثرتر است. فردی که مثلاً کیف قاپی می‌کند یا از یک فروشگاه کالایی را بلند می‌کند، در لحظه تصمیم می‌گیرد و اگر شرایط مناسب باشد کارش را می‌کند. همین سیاست سبب شد که شهر نیویورک که شهری بود بسیار ناامن تعداد زیادی پلیس استخدام کند و آنها را در سر هر کوچه و خیابان کاملاً عالماً و عامداً "به نمایش بگذارد" تا هر کس که به این جرائم فکر می کند با دیدن پلیس به احتمال بالای گیر افتادن فکر کند و منصرف شود.

سیاست گماشتن 7000 مامور مخفی برای کشف جرائم درست در مقابل نظریه‌های جدید کاهش جرم قرار می‌گیرد. مخفی کردن پلیس درست نتیجۀ عکس می دهد. تنها در صورتی چنین کاری را می کنیم که بخواهیم یک جانی بالقوه که همیشه در حال انجام جرم است و هیچوقت دم به تله نمی دهد را دستگیر کنیم. سیاست اخیر نه تنها مؤثر نخواهد بود بلکه مایۀ دردسر بزرگ برای پلیس خواهد بود که از الان دارد هشدار می دهد که شهروندان هشیار باشند که کسی به است پلیس مخفی از آنها اخاذی نکند. سال دیگر باید مرکز مقابله با پلیس مخفی های قلابی را تاسیس کنند! تنها کاری که این سیاست می کند این است که بگذارد همه مجرم شوند بعد حسابشان را کف دستشان بگذارد!

پس نوشت: بامزه اینجاست که به پلیس مخفی ها گفته شده است اصلاً حق برخورد ندارند و فقط باید شماره ماشین را یادداشت کنند و بفرستند به مرکز تا از مجرم دعوت شود به مرکز پلیس برود تا پدرش را در بیاورند! یا اگر نرفت منتظر بمانند تا طرف بخواهد ماشینش را بفروشد تا گیرش بیاندازند و بگویند آهان تو همانی که شش سال پیش سر دروازه غار بوق زدی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۵۶
حسین عباسی

الزامات خروج از رکود

سه شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۱۰ ب.ظ

مطلب زیر در تجارت فردای شمارۀ 171 منتشر شد.

دانش ما از عملکرد اقتصاد به اندازه ای پیشرفت کرده است که بتوانیم بر بسیاری از مشکلات که تا چند دهه پیش جزو معضلات به ظاهر حل نشدنی محسوب می شدند، غلبه کنیم. اما این دانش هنوز راه زیادی در پیش دارد تا برخی مشکلات اساسی، و در صدر آنها رکود اقتصادی را پیش بینی و درمان کند. به عبارت دیگر در حال حاضر نسخۀ قاطع و آزمون پس داده‌ای که بتواند رکود را درمان کند وجود ندارد. این امر در اقتصاد ایران با درجۀ بیشتری صدق می‌کند. در اقتصاد ایران جستجو برای سیاست‌هایی که به خروج فوری از رکود منجر شود، راه به جایی نمی‌برد. اقتصاد ایران مانند کسی نیست که سردرد داشته باشد که بتوان با تجویز قرص رفع درد کرد و او را به فعالیت عادی برگرداند، بلکه مانند فردی است که از بیماری‌های مزمن متعدد رنج می برد و درمان آن مجموعه‌ای منسجم از سیاست‌های ناظر به رشد را طلب می‌کند. با توجه به این نکته، می‌توان مجموعه‌ای از سیاست‌ها را برشمرد که بر مبنای نظریه های اقتصادی و تجربۀ کشورها احتمالاً به بهبود وضع اقتصادی ایران کمک می‌کند. این سیاست‌ها به جای پاسخ به پرسش خروج از رکود در دولت فعلی، جهت‌گیری اقتصاد ایران را در نظر دارد.

پیش از ورود به سیاست‌های مشخص برای اقتصاد امروز ایران، توجه به این نکتۀ کلی در سیاست‌های ناظر به رشد لازم است که هر سیاستی که تخصیص منابع را بر مبنای قیمت‌های تعیین شده در بازارهای رقابتی بنا نکند، کمکی به اقتصاد نخواهد کرد. در مرکز سیاست‌های اقتصادی ناظر به رشد، توجه به انگیزۀ فعالیت آحاد اقتصادی است که تنها منبع قابل اتکای فعالیت‌های مولد است. همین اصل ابزار ارزیابی سیاست‌های اقتصادی را هم بدست می‌دهد: هر سیاستی که انگیزه‌های افراد در تولید مولد را تضعیف کند مضر به حال اقتصاد است.

به دلیل اثرگذاری عمیق دولت و فعالیت‌های دولتی بر اقتصاد ایران، مهم‌ترین نکته‌ای که در اقتصاد ایران باید بدان توجه شود رابطۀ دولت و آحاد اقتصادی است، هم در بخش درآمدها و هم در زمینۀ هزینه‌ها. تعریفی که من از این مسئله دارم عدم تعریف و اعمال حق مالکیت متقابل دولت و آحاد اقتصادی است. مشکل بدهی دولت و شرکت‌های دولتی به صندوق‌های بازنشستگی، بانک‌ها، تامین اجتماعی، و صدها شرکت خصوصی که به دولت کالا و خدمات فروخته‌اند، از یک سو، و مشکل عدم پرداخت مالیات توسط بیش از نیمی از اقتصاد، و در همین راستا، مشکل کسری بودجۀ مزمن دولت از سوی دیگر، دو جنبۀ  رابطۀ مشکل‌دار دولت و مردم است. به این اضافه کنید مشکل شرکت‌هایی که به گوشه‌هایی از دولت یا بخش‌های دیگر حاکمیت مرتبطند و عدم تمکین آنها از قوانین دولت، تا تصویری کامل‌تر بدست آورید.

اگر این تصویر را قبول داشته باشیم، به جای سیاست‌هایی مانند بسته‌های خروج از رکود که تسهیل خرید از شر‌کت‌های خاص را شامل می‌شود، به سمت شفاف کردن فعالیت‌های دولت حرکت خواهیم کرد. برای پرهیز از پراکنده‌گویی، این سیاست‌ها را در سه مورد زیر خلاصه می‌کنم. این موارد فقط سیاست‌هایی هستند که فعالیت بنگاههای اقتصادی را تسهیل می‌کنند. سیاست‌های دیگر از قبیل بهبود نظام مالیات‌گیری، کارآمد کردن دولت، اصلاحات بودجه‌ای و مانند اینها اثر قطعی بر عملکرد بنگاهها دارند، ولی اثر آنها در دراز مدت ظاهر می‌شود و اثری غیر مستقیم است. می توان موارد متعدد دیگری هم به این لیست افزود، ولی اگر بر مبنای اولویت عمل کنیم، به همین موارد بسنده می‌کنم.

نخست، شفاف کردن و تعیین تکلیف بدهی‌های دولت. دولت در سالهای اخیر به دلیل کمبود بودجه از پرداخت به شرکتهایی که برایش کالا و خدمات عرضه کرده‌اند سر باز زده است. از آنجا که دولت بزرگترین مشتری بسیاری از شرکت‌های تولید و خدماتی بوده است، عدم پرداخت ادامۀ فعالیت این شرکتها را با مشکل مواجه کرده است. بسیاری از آنان از باز پرداخت وام‌هایی که از بانک‌ها گرفته‌اند ناتوان شده‌اند و این امر مشکل کمبود منابع بانکها را که با رکود و عدم پرداخت دولت ایجاد شده، تشدید کرده است. به عبارت دیگر، در حال حاضر هر بخشی از حلقۀ دولت، بانک، و شرکت‌های اقتصادی به دیگری بدهکار است و نمی تواند فعالیت خود را سامان دهد.

کلید شکستن این حلقه در دست دولت است. پیشنهاد گروهی از اقتصاددانان در انتشار اوراق بهادار که به طلبکاران داده شود و به آنها این توانایی را بدهد که این اوراق را به پول نقد تبدیل کنند، می تواند این کلید باشد. شرط لازم برای موفقیت این سیاست، این است که این اوراق بهادار بر مبنای عملکرد بازار طراحی و اجرا شوند. ساده بگویم، اگر دولت بخواهد نرخهایی غیر از آنچه بازار اجازه می‌دهد بر نرخ سود این اوراق تحمیل کند، سیاست اوراق بهادار هم مانند بسیاری از سیاست‌های بد طراحی شده شکست خواهد خورد. آنچه در مورد این اوراق منتشر شده است، نکتۀ اساسی در طراحی اوراق قرضه که همان نرخ بازده اولیۀ آنها است را به شکلی شفاف روشن نمی کند و بر نگرانی از اجرای ناصحیح این برنامه دامن می‌زند.

دوم: تعیین تکلیف دخالت‌هایی که دولت در امور بنگاههای اقتصادی می‌کند. گسترۀ وسیع دخالت دولت در اقتصاد را همگان می‌دانند و نیازی به تکرار آن نیست. همگان از سم مهلکی که قیمت‌گذاری کالای تولید توسط بنگاهها به تولید کنندگان تزریق می‌کنند آگاهی دارند. تعداد بنگاههایی که به دلیل قیمت‌گذاری دولتی در سالهای گذشته ورشکسته شدند یا به کم فروشی و کاهش کیفیت روی آوردند، از شمار بیرون است. مداخلۀ قیمتی حتی در مواردی مانند انحصار طبیعی (کالاهایی مانند برق و گاز که تولیدشان اگر انحصاری باشد به صرفه‌تر است) هم به دلیل ناکارآمدی دولت در کشف قیمت مناسب و تخریب انگیزه‌ها در پی اعمال آن محل اما و اگر است، چه برسد به کالاهای خصوصی مانند میوه و رب و ماکارونی. عدم مداخلۀ قیمتی دولت اولین و بدیهی‌ترین کاری است که دولت باید در پیش گیرد.

مداخلۀ دولت در اقتصاد بسیار فراتر از مداخلۀ قیمتی است. انواع مجوزهایی که سازمان‌های دولتی برای فعالیت اقتصادی طراحی کرده‌اند در بیشتر موارد فقط موانع تولید را افزایش داده است و علاوه بر افزایش ناکارآمدی فساد بیشتر را سبب شده است. رفع این موانع هم آسان است و هم سخت. آسان است چرا که خود دولت آنها را ایجاد کرده است و مستقل از عملکرد دیگران می تواند آنها را رفع کند. سخت است چرا که دولتیان خود در وجود این موانع ذی‌نفعند. مصاحبه‌ای که چندی پیش مسئول سازمان بررسی و رفع این مجوزها و موانع با نشریۀ تجارت فردا داشت، گوشه‌ای از تنبلی بدنۀ دولت و اینرسی عظیم آن در مقابل هر گونه اصلاحی را نشان می دهد. مسئول این سازمان به سادگی می‌گوید بسیاری از سازمان‌های دولتی به این مجوزهایشان چسبیده‌اند و به هیچ وجه حاضر به از دست دادن آنها نیستند. علاوه بر انگیزه‌های اداری که کارمندان و مدیران را محافظه کار می‌کند، قطعاً انگیزه‌های منافع فردی هم در این میان دخیل است.

سوم: تسهیل مشارکت بنگاه‌های داخلی با سرمایه‌گذاران خارجی. تجربۀ توسعۀ اقتصادی در بسیاری از کشورهای دنیا نشان می‌دهد که منفک شدن از بازارهای جهانی و نگرش به بازارهای داخلی به عنوان مقصد نهایی کالاهای تولیدی تنها منجر به کاهش کارآمدی می‌شود. بسیاری از کشورها با هدف حمایت از تولیداتشان، بنگاه‌های تولیدی را با وضع موانع قیمتی و غیرقیمتی از رقابت با بنگاههای خارجی دور نگاه داشتند، و نتیجه‌ای بجز کاهش کیفیت و کمیت نگرفتند. ارتباط با بازارهای جهانی تنها برای خرید تکنولوژی روز از آنها یا فروش مواد خام به آنها نیست. مؤثرترین نوع همکاری این است که بنگاههای موفق خارجی در همکاری با بنگاههای ایرانی از ترکیبی از منابع فیزیکی و انسانی داخلی و خارجی استفاده کنند و کالایی تولید کنند که قابلیت عرضه به بازارهای جهانی را داشته باشند.

فضای سیاسی کشور بعد از موفقیت مذاکرات هسته‌ای با قدرتهای جهانی فضای مناسبی برای آغاز حرکت به سوی این نوع همکاری‌ها است. می‌توان انتظار داشت که تیم سیاسی دولت در جهت رفع موانع سیاسی این نوع همکاری‌ها گام بردارد. اما فضای اقتصادی کشور هنوز تا رسیدن به فضای مناسب فاصلۀ زیادی دارد. فضای اقتصادی مناسب به هیچ وجه به معنای قول نفت و گاز ارزان یا معافیت مادام العمر مالیاتی نیست. مسئله، در درجۀ اول، به شفاف کردن چهارچوب‌ها و رفع دست‌اندازی‌های دلبخواهانه برمی‌گردد. افرادی که سالها در فضای مبهم فعالیت اقتصادی ایران دوام آورده‌اند هم نمی توانند برآوردی قابل اطمینان از شرایط محیطی اقتصاد داشته باشند، چه برسد به شرکت‌های خارجی که بنا است فضای اقتصاد ایران را از روی مدارک و داده‌ها ارزیابی کنند. به عنوان نمونه، بسیاری از هزینه‌هایی که به فعالیت‌های اقتصادی تحمیل می‌شود هزینه‌هایی است که بعد از اتمام فعالیت توسط سازمان‌های دولتی تعیین می‌شود و قبل از انجام فعالیت قابل پیش بینی نیست. در چنین فضای مبهمی، هیچ شرکت خارجی توانایی فعالیت ندارد. ورود به بازارهای جهانی که لازمۀ افزایش تولید کارآمد است، بدون توجه به الزامات فعالیت در ابعاد جهانی غیر ممکن است.

جامعۀ ایران در دهه های گذشته فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر گذاشته است. اگر از همین فراز و نشیب‌ها درس بگیریم، می‌توانیم بسیاری از موانع پیشرفت را به سرعت رفع کنیم و کمبودها را جبران کنیم. دولت با اصلاح عملکردش در این فرایند نقش اول را بازی می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۱۰
حسین عباسی

جهت گیری اشتباه در اصلاح برنامۀ یارانه‌ها

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۵۴ ب.ظ

تبصرۀ بودجه 1395 دولت را موظف می‌کند به حذف گروه‌های پردرآمد از دریافت یارانۀ نقدی به نقل از روزنامۀ دنیای اقتصاد:

‌کلیه تجار و صاحبان مشاغل آزاد که درآمد سالانه آنها حداقل 350 میلیون ریال باشد؛ کلیه نمایندگان مجلس، قضات و اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها و موسسات آموزشی و پژوهشی دولتی و غیردولتی، پزشکان و دندانپزشکان؛ کلیه کارکنان دولت و قوای سه‌گانه و شهرداری‌ها و کلیه موسسات عمومی و موسسات عمومی غیردولتی و کلیه کارکنان نیروهای مسلح و بازنشستگان کشوری و لشکری و کلیه حقوق‌بگیران و مستمری‌بگیران مشمول تامین اجتماعی و همه دریافت‌کنندگان حقوق و مستمری بخش دولتی و غیردولتی که دریافتی سالانه آنها بیش از 350 میلیون ریال باشد؛ کلیه مدیران و اعضای هیات‌مدیره و بازرسان شرکت‌های دولتی و غیردولتی و وابسته به دولت و نهادهای عمومی غیردولتی و کلیه مدیران و اعضای هیات‌مدیره و روسا و معاونان مناطق و شعب بانک‌ها و بیمه‌ها و موسسات مالی و اعتباری و کلیه کارکنان اشخاص حقوقی دولتی و غیردولتی که دریافتی سالانه آنها بیش از 350 میلیون ریال باشد؛ ایرانیان مقیم خارج کشور؛ همه کسانی که در سه دهک بالای درآمدی قرار دارند و در5 گروه اعلام شده ذکر نشده‌اند.

این مصوبه یک اشکال بزرگ دارد و آن جهت گیری اشتباه در اصلاح ایرادات برنامۀ یارانه‌ها است. به جای طراحی برنامه‌ای که افراد کم درآمد "به انتخاب" وارد آن شوند و از کمک‌های دولتی استفاده کنند، فرض بر این گذاشته شده که همه باید در برنامه باشند مگر گروه‌های ذکر شده در بالا. چنین برنامه‌ای یکی از مهم‌ترین مشکل یارانه‌ها که هزینۀ سنگین آن است، را حل نمی‌کند، هر چند آن را تخفیف می‌دهد. در هر حال این برنامه ما را به سمت ایجاد تور حمایتی پیش نمی‌برد.

اگر چنین اصلاحی به عنوان برنامه‌ای موقت در نظر گرفته شود که در نهایت به سمت طراحی درست تور حمایتی تغییر جهت می‌دهد، می‌توان آن را به دلیل کاهش هزینۀ برنامۀ یارانه‌ها پذیرفت. ولی به احتمال بیشتر، این تخفیف در جهت ثبات بخشیدن به برنامۀ یارانه‌ها در قالب فراگیر کنونی عمل خواهد کرد و طراحی تور حمایتی را به تعویق خواهد انداخت.

در توجیه ادامۀ قالب کنونی گفته شد که تا زمانی که اطلاعات کافی برای پوشش افراد کم‌درآمد نداشته باشیم، پرداخت همگانی را ادامه خواهیم داد. مسئله در اینجا است که هیچ حرکتی در جهت گردآوری اطلاعات و تشکیل تور حمایتی دیده نمی‌شود. اگر چند نکته رعایت شود، می توان در مدت چند سال چنین سیستمی داشت: نخست اینکه اطلاعات از افراد واجد شرایط لازم نیست از روز اول کامل باشد. کافی است اطلاعات موجود در سیستم‌های حمایتی موجود تجمیع شود و کار شروع شود. دوم، تصحیح خطاهای نوع اول (یافتن افراد کم درآمدی که در سیستم نیستند) و دوم (یافتن افراد پردرآمدی که در سیستم وارد شده‌اند) بخش اصلی طراحی تور حمایتی است نه بخش فرعی، که باید به طور مدام صورت گیرد. افراد باید با بتوانند با سهولت تقاضای ورود به سیستم بدهند و پس از یک بررسی آماری سریع تصمیم گیری صورت گیرد. نوشته‌های زیادی می‌خوانیم در این مورد که بسیاری عطای کمک‌های سازمان‌های حمایتی را به لقایش می‌بخشند به دلیل مراحل پر زحمت و خزینه‌بر عضویت. سوم، این سیستم می‌تواند در طول برنامۀ یارانه‌ها طراحی شود و افرادی که یارانه می‌گیرند می‌توانند به اختیار از آن خارج شوند و وارد سیستم طور حمایتی شوند.

در نهایت هر توجیهی که منجر شود به ادامۀ روش هزینه‌بر فعلی و عدم اصلاح اشتباهات آن، توجیه ناکارآمدی اقتصادی است و مضر به حال اقتصاد ایران.

تبصرۀ فوق موارد مبهم زیادی هم دارد. اینکه گروه‌هایی شمرده شوند و بعد ذکر شود که اگر درآمدشان از 35 میلیون تومان بیشتر باشد، چندان قابل درک نیست. اگر35 میلیون تومان مرز پردرآمد و کم‌درآمد است، بگویند هر کس که درآمدش بیشتر از 35 میلیون تومان است باید حذف شود، یعنی همان بند آخر. آوردن لیست مشاغل بیشتر شبیه بازی سیاسی است تا تصمیم اقتصادی. به جای بند‌های دیگر هم حسابداری ادارات و بخش‌های دولتی را موظف کنند لیست هر کس که بیش از 35 میلیون از دولت گرفته، مستقل از اینکه شغلش چیست، را به سازمان یارانه‌ها بفرستد. همچنین از سازمان مالیاتی بخواهند که لیست افرادی که بیش از این مقدار درآمد دارند را ارسال کنند و یارانه‌شان قطع شود.

بخشی از این تبصره که می گوید با اجرای این مصوبه سه دهک بالا حذف می‌شوند را هم در نظر می‌گیریم به عنوان دروغ سیزده فروردین از نوع محاسباتی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۵۴
حسین عباسی