جوالدوز اول خدمت حاکم جدید
با سلام و صلوات آقای روحانی را فرستادیم رفت کاخ ریاست جمهوری. مبارکمان باشد. حالا تازه قسمت بامزۀ ماجرا که همان "جوالدوز زدن" به حاکم جدید و تیمش است، شروع شده است. ببینیم تیم اقتصادی روحانی کیست و چه کار می کند.
درآوردن ایران از این شرایط کاری است کارستان که اگر روحانی بتواند آن را به انجام خوبی برساند نمونه ای می شود برای درس توسعه. اگر هم ویراژ بدهد و سیاستهای پر سر و صدا و بی اثر، سیاستهایی که به کرات در ایران دیده ایم، را بر گزیند، نمونه ای می شود در کنار همۀ نمونه های موجود کشورهای در حال توسعه برای درس اقتصاد سیاسی توسعه نیافتگی!
برای شروع نگاهی بیاندازید به صحبتهای نوبخت، مشاور اقتصادی روحانی، در برنامۀ پایش. نوبخت به درستی گفته که پرداخت یکسان یارانه به فقیر و غنی درست نیست. ولی در اینکه این مسئله را به بیکاران ربط داده است راه را به خطا رفته است.
نظر نوبخت این است که یارانۀ دو دهک (هفت میلیون نفر) را قطع کنیم و منابع را بدهیم به 3.5 میلیون بیکاری که درآمد ندارند. استدلال می کند که با توجه به نسبت این دو گروه، می توان چهار برابر پول یارانه را به بیکاران داد.
این کار را بکنید تا بیکاران کشور در عرض یک سال بشوند سی میلیون نفر! کافی است به انگیزۀ افراد توجه کنید. اگر کسی بتواند با گوشۀ خانه نشستن چهار برابر یارانه ها را دریافت کند، بسیاری از افراد فعالیت اقتصادی خود را متوقف خواهند کرد یا آن را به سمت فعالیتهای غیر قابل ردیابی و مشاهده خواهند راند.
مشکل اقتصاد در حال حاضر رکود است، به این معنی که تولید کننده انگیزه یا توانایی تولید ندارد (تحلیل فرهاد نیلی از نقش عرضه و تقاضا در این رکود را در دنیای اقتصاد ببینید). هر سیاستی که این انگیزه ها را کم و موانع تولید را افزایش دهد مشکل اقتصاد ایران را کم نمی کند که بر آن می افزاید. مشکل رفاهی که خانواده ها با آن روبرو هستند با تولید حل می شود نه با پول دادن به بیکاران.
سیاست بیمۀ بیکاری با پول دادن به بیکاران فرق دارد. مهمترین مسئله ای که طراحی بیمۀ بیکاری با آن مواجه است، کاهش انگیزۀ افراد برای فعالیت است. به همین دلیل در طراحی بیمۀ بیکاری تعیین مقدار پول پرداختی و دورۀ زمانی پرداخت اهمیت اساسی دارد. اگر پول پرداختی زیاد باشد، افراد راهی برای بیکار شدن و بیکار ماندن پیدا می کنند و این کار را تا زمانی که بیمه پرداخت شود ادامه می دهند. این همه باید اضافه شود به مسئلۀ تشخیص بیکاران که برای خودش مسئله ای است به اندازۀ کافی بزرگ. هیچکس توصیه نمی کند به بیکاران به صرف بیکار بودن پول داده شود. اگر طرح جدید این باشد که به جای طراحی بیمۀ بیکاری پول یارانه های افراد دو دهک ثروتمند داده شود به افراد بیکار، یا آنچنانکه در جای دیگر برنامه گفته شد، دولت وارد شود و ابزار کار در اختیار بیکاران قرار دهد، باید نگران تولید، اشتغال و اقتصاد بود.
البته با توجه به افراد با تجربه ای که دور و بر روحانی هستند، بعید است چنین سیاست مخربی اجرا شود. در حال حاضر که همگان در حال شادی و سرور ناشی از انتخابات و پوز زنی کره و جام جهانی و سایر وقایع هستند نمی خواهم بیشتر بپردازم به مشکلات نظرات اقتصادی نوبخت. فعلاً همین جوالدوز کافی است تا بعد.
من هم اول وقتی این دیدگاه را شنیدم خیلی ترسیدم.فرض کنید سرپرست یک خانوار چهار نفره 225هزار تومان یارانه میگیرد و اگر بیکار شود این مبلغ میشود900هزار تومان یعنی از سطح پرداختی تقریبا" تمام کارگران صاحب کار بیشتر!
فکر میکنم منظور نوبخت طرح یک گزینه به این صورت بود و بعید میدونم چیزی که به فکر آدم بی سوادی مثل من برسه به فکر امثال نوبخت که بالاخره دوره ی بعد از دکترای اقتصادش رو تو سوییس گذرونده برسه.
اما آقای دکتر من یه سؤال از شما داشتم.
اکثریت قریب به اتفاق وزرای دولت احمدی نژاد دارای مدرک دکترا از دانشگاه های معتبر هستند مثلا" غضنفری از سیدنی استرالیا دکترا گرفته اما خوب عملکردشون رو داریم میبینیم.از طرفی گمانه زنی های کابینه ی روحانی نشون میده اکثریت بسیار زیادی از اون ها دارای این سطح از تحصیلات نیستند در عوض تجربه ی وزارت در دولت سازندگی رو داشتند.مثلا" محمد رضا نعمت زاده که ازش به عنوان یکی از وزرای احتمالی نام برده میشه لیسانس مهندسی محیط زیست رو گرفت و حتی فوق لیسانس رو هم نداره.
یا اسحاق جهانگیری که فوق لیسانس مهندسی صنایع داره.
میخواستم بپرسم سهم تحصیلات به نظر شما برای وزارت چقدر مهمه و چقدر تجربه اهمیت داره.
آیا میشه به صرف تجربه از مدارک تحصیلی وسوسه کننده پرهیز کرد یانه؟