آی - آر - پی - دی آنلاین

پایگاه مجازی مؤسسۀ عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه

آی - آر - پی - دی آنلاین

پایگاه مجازی مؤسسۀ عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه

آی - آر - پی - دی آنلاین

آی-آر-پی-دی آنلاین وبلاگی است برای ارائۀ مباحث اقتصادی، با تمرکز بر اقتصاد ایران.
این وبلاگ را من، حسین عباسی، فارغ التحصیل دورۀ دوم مؤسسۀ عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه (IRPD) و عضو هیأت علمی آن در سالهای 1377 تا 1381 تاسیس کرده ام برای زنده نگاه داشتن نام آن مؤسسه.
این وبلاگ مشابه وبلاگ من به آدرس irpdonline.com است و برای خوانندگان در ایران طراحی شده است.
برای تماس با من به آدرس irpdonline-at-gmail-dot-com ایمیل بفرستید.

بایگانی

جمشید بسم الله وارد می شود!

يكشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۱، ۰۲:۴۴ ق.ظ

این ماجرای بازار ارز اولش مثل فیلمهای جکی چان بود که همه منتظر کمی زد و خورد و هیجان بودند، بعدش شد شبیه فیلمهای جنایی-پلیسی که همه دنبال قاتل خونخوار می گشتند، بعدش رفت به طرف فیلمهای ترسناک که همه سرشان را می دزدیدند تا تصاویرش زندگیشان را نیاشوبد، و آخرش شبیه فیلمهای تراژیک شد که می گفتند اگر قهرمان داستان در زمان نامناسب در جای نامناسب نمی بود، این همه فاجعه اتفاق نمی افتاد.

فکر می کردیم ماجرا خاتمه پیدا می کند به همینجا و ما اقتصادیون می نشینیم هی مقاله می نویسیم در باب لزوم اصلاح نرخ ارز پیش از اینکه همه چیز از کنترل خارج شود.

ولی نشد. طبق اعلان زعمای قوم بازار ارز تبدیل شده است به سریال لیان شان پو (اگر ندیدینش برید از هر جا شده بگیرین ببینینش وگرنه عمرتون بر فنا است).

معلوم شد همۀ ماجرای ارز زیر سر آدمی است به نام جمشید بسم الله. یک تنه نرخ ارز بازار را تعیین می کند. آنهم بازاری که دولت با هشتاد درصد ارز کشور نمی تواند نرخش را تعیین کند. همۀ ماجرا یک طرف، اسم یارو یک طرف. حال می کنین؟ اسمش هم جمشید دارد که یاد دوران باستان و افسانه و از این چیزها بیافتید و هم بسم الله دارد که جن ها را فراری بدهد. خلاصه داستان ارز در حال حاضر همه چیز دارد برای تبدیل شده به ماجراهای لیان شان پو.

یادش بخیر. در دوران باستان زده بودیم به داستان نویسی. اگر این کار را ادامه داده بودیم و حسن آقا شهسواری هم نوشته هامان را می نشست می خواند، به جای اینکه بگذاردشان زیر قابلمۀ سوپ ورمیشل، می شد یک سورئالیسم کمدی تراژیک خلق کنیم و نوبل ادبیات ببریم.

پس نوشت با تاخیر: این هم یک گزارش خواندنی از جمشید بسم الله. با تشکر از جناب چیت ساز.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۷/۳۰
حسین عباسی

نظرات  (۱۵)

من این خبر از صبح تا حالا جلو چشمم است نمی دانم چطور تحلیلش کنم. باید به حال نرخ ارز گریه کنم (یا بخندم)، به حال کشوری که معاون کلانترش این است، یا به حال اقتصادیون مثل ما که باید به افکار این آقا هم تعمق کنیم.
زرشک! فکر کردی به این راحتی می تونی این چیزا رو تحلیل کنی. من و تو باید هشت تا دکترای دیگه بگیریم تا نقش جمشید بسم الله در اقتصاد رو بفهمیم.
مصاحبه اش را که خواندم یاد خاطرات ناصرالدین شاه افتادم؛ لحن و کلامش با آن خدابیامرز مو نمی زند.
یاد علی حاتمی و فیلم کمال الملکش بخیر فرمایشات جناب رحیمی درباره جمشید بسم الله نا خودآگاه آدم رو یاد فرمایشات اتابک در داستان دزدی جواهرات کاخ گلستان به دست خودی های اون زمان و اعدام یه بدبخت و لذت دیدن اعدام توسط شاه می اندازه راستی منسب رئیس الوزرایی اون روز همین معاونت امروزه دیگه
البته جناب اتابک جواهرات معوض رو از جیب خودشون دادن که خلف صالح ایشون از این ولخرجی ها نداره که بکنه
جمشید بسم الله
گاه گاه نه بلکه به صورت مداوم تکه کلامهائی از معاون محترم رئیس جمهور شنیده می شود که آه از دل هر ایرانی کارشناس و غیر کارشناس در می آورد . معاون محترم ریاست جمهوری در مراسم تقدیر و تشکر از صادر کنندگان کالا در روز صادرات از اسم رمزی نام برد که به گونه ای دارای ماهیت ایرانی و از دشمنان داخلی کشور و هم سوی دشمنان ایران اسلامی بر روی چهارپایه ای می ایستد و قیمت ارز روز را برای اجرا در کشور اعلام میدارد .
جالب این است که این جمشید بسم الله هم شناخته شده هستند ، حداقل از جانب معاون اول ریاست جمهور و هم پیروز مبارزه دولت و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران که مسئول تنظیم بازار های کالا و سرمایه و همچنین بازارهای پولی و مالی کشورند .
واقعا این حالت عجز و التماس که از ذهن و حرکات و سکنات این معاون اول به برون می ترواد به دور از شان و منزلت دولت عدالت محور جناب آقای دکتر احمدی نژاد است . اگر دولت جمهوری اسلامی ایران خدای ناکرده در مقابل فردی بنام جمشید بسم الله دست تسلیم بالابرده و نمی تواند او را بزمین بکشاند ، در این صورت باید به روحیه عدالت جوئی و عدالت خواهی و عدالت محوری این دولت بدیده شک و تردید نگریست . آخر مگر نیروهای قدرتمتد این نظام کجایند که این جمشید بسم الله ها با بالا رفتن از چهار پایه ای اینهمه بی نظمی در نظام اقتصادی کشور بوجود بیاورند و کسی را یارای شناسائی و یا برخورد با او را نداشته باشند ؟
مگر این بازار ارزی که ما با ضرس قاطع میدانیم بدست دشمنانمان اینقدر آشفته می شود را نمی توان با خرد کردن چهار پایه جمشید بسم الله ها و به زیر کشیدنشان و تحویل دادنشان به نیروهای قضائیه و یا برادران گمنام امام زمان (عج) از آشفتگی بازار و اینهمه بی بند و باری در بازار کالاهای کشور جلو گیری نمائیم ؟
چرا این آقای معاون رئیس جمهوری امروز در مقابل اینهمه صادر کننده کالا به خارج از کشور با ارائه امید به صادر کنندگان آنانرا برای بهینه و بیشینه کردن فعالیتهایشان ترغیب و تشویق نمی نمایند و در عوض با پاشیدن گرد نا توانی و نا امیدی بر همه جوارح صادر کنندگان از امثال جمشید بسم الله ها آنانرا می ترسانند؟
براستی جایگاه این بانک مرکزی و این مدیران قدری که داعیه کمک به حاکمیت جهانی را دارند به چه میزان بیشتر از این می تواند تنزل نماید و کسی از مسئولین به این فکر نیفتد که هر تریبونی را بدست هر کسی ندهند ؟
ولله که اسم جلاله خداوندی است این گونه سخن راندن و سخنوری کردن بدون توجه به عوارض جانبی آن آب در آسیاب دشمن ریختن است و بس !!! از ریاست محترم جمهوری عاجزانه تقاضادارم که با این نوع گویش ها با برخوردی جدی که شروعش می تواند پائین آوردن جمشید بسم الله شناخته شده توسط معاون اولشان می باشد اقتدار نظام را بیش از این بدست این افراد در مقابله با دشمنان کاهش ندهند .
سخنانی سنجیده و غرّا ادا فرمودید جناب کرامت. و البته درست و بجا.
ما به اندازۀ شما این قضیه را جدی نگفته بودیم. سعیمان این بود که کمی مزاح کنیم حال که فرصتی به دست آمده است. وگر نه جمشید بسم الله ی در کار نیست. قضیۀ ارز به تمامی سیاست گذاری دولت و فرستادن سیگنالهای مختلف به تولید کننده، مصرف کننده، صادر کننده و سایر اقشار است. افراد جامعه را کور و کر و ناتوان از درک شرایط فرض کردن است که ایشان را به ابداع جمشیدها کشانده است. در همین سخنرانی ایشان می خواهد صادر کننده را با تهدید و التماس وادار کند ارزش را به قیمت مبادلاتی بفروشد. مگر بلا نسبت صادر کننده ناقص العقل است. التماس کاربرد ندارد. تهدید هم منجر به این می شود که کار و کسبش را بردارد برود دوبی.
هر کدام از این سیاستهای دولت کاری را می کند که صد قطعنامۀ تحریم نمی کند.
بسم الله!!! شوخی شوخی، با اسم من هم شوخی؟ بابا ایهااناس، من خودم دارم خارج از کشور به هزینه خودم درس می خونم. الان هم که بساط ارز دانشجویی جمع شد موندم چه کنم. اینم از شانس ما که هم اسممون داره سود کلان می بره، اونوقت مکافاتش نصیب ما میشه.!!
آها! خودت رو نشون دادی. از همون وقت که جا زدی و از نیمه راه امامزاده داوود برگشتی می دونستم یه کاسه ای زیر نیمه کاسه داری. فکر کردی یه بسم الله به اسمت اضافه کنی نمی شناسیمت. اعتراف کن جمشید. چه کار می کنی با این ارزها؟
جالب است. چنین اظهارات، نوعی فرار نمودن از مسئولیت میباشد.
یک سری تحقیقات دیمی سر انگشتی کردم ! جمشید بسم الله یک جن مجازی است که از راه دور عمل می کند بر عکس آقای رحیمی که یک انسان حقیقی و از نزدیک ...
ولی انگار این جمشید بسم الله داره عمل میکنه ها، نرخ امروز رسید به 3200!
میشه خواهش کنم اساتید یک بررسی بکنن بگن ما جماعت دانشجو بمونیم یا برگردیم بالاخره تکلیفمون چی میشه؟؟؟!!!!
چه عرض کنیم جناب دانشجو. اگر سعادتی دست داد به محضر جمشید بسم الله برسیم سؤال شما رو هم ازشون می پرسیم همینجا خدمتتون تقدیم می کنیم.
از یدالله.ر.چ صاحب صرافی ر.ز که به جرم ا.خ و م.ف دستگیر شده یادت رفته
حسین عزیز
هر چند دیر ولی این گزارش سایت طلا عالی است. جواب کنجکاوی ها را می دهد و چقدر زیبا خالص و مردمی تهیه شده است.
خبر و لینک را به اطلاع دوستان برسان
http://www.tala.ir/showpic.php?id=8823
جلوس و سقوط جمشید بسم الله بر سریر ارز
سپاس
چیت ساز
ممنون مانوئل. لینک را اضافه کردم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی