آی - آر - پی - دی آنلاین

پایگاه مجازی مؤسسۀ عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه

آی - آر - پی - دی آنلاین

پایگاه مجازی مؤسسۀ عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه

آی - آر - پی - دی آنلاین

آی-آر-پی-دی آنلاین وبلاگی است برای ارائۀ مباحث اقتصادی، با تمرکز بر اقتصاد ایران.
این وبلاگ را من، حسین عباسی، فارغ التحصیل دورۀ دوم مؤسسۀ عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه (IRPD) و عضو هیأت علمی آن در سالهای 1377 تا 1381 تاسیس کرده ام برای زنده نگاه داشتن نام آن مؤسسه.
این وبلاگ مشابه وبلاگ من به آدرس irpdonline.com است و برای خوانندگان در ایران طراحی شده است.
برای تماس با من به آدرس irpdonline-at-gmail-dot-com ایمیل بفرستید.

بایگانی
هاشم پسران در مصاحبه ای با دنیای اقتصاد گفت: "اصلی‌ترین عاملی که نرخ انواع ارز را در بازار ارز هر کشوری تعیین می‌‌‌‌کند، اختلاف «تورم انباشته» بین کشورهای مذکور و سایر کشورها است. منظور از تورم انباشته یا تورم تجمعی، مجموع نرخ تورم یک کشور در طول چند سال متوالی است. به عبارت دیگر در بلندمدت، نرخ ارز متناسب با اختلاف تورم انباشته ایران با میانگین تورم انباشته کشورهای دیگر، افزایش خواهد یافت. نمی‌شود که برای سال‌های متوالی همواره نرخ تورم در ایران 10 درصد بالاتر از میانگین جهانی باشد، و بعد هم انتظار داشته باشیم که نرخ ارز در ایران افزایش نیابد."
ضیا، از خوانندگان این وبلاگ در بخش نظرات پرسیده است تورم انباشته چیست. تعریف تورم انباشته در عبارت بالا آمده است. برای شرح این تعریف من شاخص قیمت مصرف کننده را برای ایران و یکی از مهمترین شریکهای تجاری اش، آلمان، از اطلاعات بانک جهانی استخراج کرده ام. نمودار زیر این شاخصها را برای سالهای 1991 تا 2010 (1372 تا 1391) نشان می دهد.


شاخص قیمت نشان می دهد که سطح عمومی قیمتها در مقایسه با یک سال پایه چگونه تغییر می کند. نرخ رشد این شاخص هم همان نرخ تورم را نشان می دهد. برای مقایسۀ بهتر من سال پایه را به سال 1991 تبدیل کرده ام.
نمودار نشان می دهد که رشد شاخص قیمتها در ایران بسیار بیشتر از آلمان بوده است. مثلاً شاخص فوق در ایران در سال 1992 نسبت به سال 1991 حدود 26 درصد افزایش داشت در حالیکه در آلمان این افزایش فقط 5 درصد بود. در تمام این سالهای چنین تفاوتی در رشد قیمتها وجود داشت و سبب شد که شاخص قیمت مربوط به ایران به سرعت افزایش یابد در حالیکه افزایش شاخص قیمت آلمان چندان محسوس نبود. اگر بخواهم عدد و رقم بدهم، ایران هرساله با تورم متوسطی در حدود 18 درصد مواجه بود در حالیکه آلمان تورمی حدود 1.8 درصد را تجربه می کرد.
منطق اقتصادی حکم می کند که این تفاوت در قیمت نسبی ارز دو کشور هم ظاهر شود. در غیر این صورت و در حالتی که بخواهیم نرخ ارز را ثابت نگاه داریم، این تفاوت تورم روی هم انباشت می شود و بر نرخ ارز فشار می آورد.
مثالی بزنم. فرض کنید در سال 1991 قیمت یک مارک آلمان صد تومان بود و فرض کنید که در آن سال شما می توانستید با صد تومان (معادل یک مارک) یک بستۀ بزرگ پوشک بچه بخرید. همچنین فرض کنید که قیمت یک بسته پوشک در آلمان ده مارک بود. این یعنی ده بسته پوشک  ایرانی در مقابل یک بسته پوشک آلمانی. در طول بیست سال متوسط قیمتها در ایران حدود 29.2 برابر شده است یعنی قیمت یک بسته پوشک در سال 2010 حدود 2920 تومان بوده در حالیکه قیمت آن در آلمان در این سال حدود 14.3 مارک بوده است.
حال نرخ ارز را وارد کنید. در سال 1991 نرخ ارز صد تومان برای هر مارک بود. شما با ده مارک یعنی با هزار تومان می توانستید یک بسته پوشک آلمانی بخرید. اگر بخواهید همین نسبت را در سال 2010 هم داشته باشید باید نرخ ارز طوری تغییر کند که همان برابری قدرت خرید سال 1991 (ده پوشک ایرانی در مقابل یک پوشک آلمانی) را در این سال هم برقرار کند. یعنی باید نرخ مارک در سال 2010 حدود 2050 تومان باشد. (در این صورت با معادل ریالی یک بسته پوشک آلمانی یعنی با 2050 تومان ضربدر 14.3 مساوی 29200 تومان می توان مثل سال 1991 ده بسته پوشک ایرانی خرید).
حال چه می شود اگر نرخ مارک تا سال 2010 در همان صد تومان ثابت بماند؟ در این حالت همه می خواهند از دولت مارک بگیرند و 14.3 مارک یعنی 1430 تومان بدهند و یک بسته پوشک آلمانی بخرند که هم ارزانتر از پوشک ایرانی (2920 تومان) است و هم احتمالاً کیفیتش بهتر. این یعنی یک پوشک ایرانی معادل دو پوشک آلمانی. اولین نتیجه اش هم این است که کسی پوشک ایرانی نمی خرد. در چنین حالتی تقاضا برای مارک افزایش می یابد، نه تنها برای خرید پوشک بلکه برای هر چیز دیگری که آلمان می سازد.
ثبات کامل نرخ ارز در بیست سال البته حالت حدی است. اگر نرخ ارز افزایش یابد ولی افزایش آن به اندازه ای نباشد که تفاوت تورمها را جبران نکند، تقاضا برای ارز به همان نسبت افزایش می یابد. اگر اقتصاد ایران (شامل نفت) بخواهد این افزایش تقاضا را پاسخ دهد باید منابعش را صرف واردات از آلمان کند که نه به نفع تولید است نه به نفع اشتغال. و اگر نتواند این افزایش تقاضای ارز را پاسخ دهد، قیمت آن در بازار آزاد افزایش می یابد.
این داستان همچنین توضیح می دهد که چرا ما از چین همه چیز حتی سیر و رب و میخ و تسبیح و ... وارد می کنیم. ریشۀ آن در نهایت بر می گردد به تورم انباشته شده یعنی افزایش مستمر قیمتها در ایران و افزایش کمتر آن در طرفهای تجاری ایران و، همزمان با آن، اصرار ایران بر ثابت نگه داشتن نرخ ارز در ده سال گذشته.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۱۷
حسین عباسی

نظرات  (۲۶)

سلام
مثل همیشه عالی بود.
شرمنده یه چیزی یادم رفت
فقط یه سوال اینجا پیش میاد اونم اینه که این استدلال که این جا نوشتید یک استدلال بدیهی است که هر ادم منطقی معمولی که ریاضیات در حد دوره راهنمایی بلد باشه اینرو میفهمه و تایید میکنه ولی چرا تو کشور ما کلی اقتصاددان(اساتید اقتصاد دانشگاه اونهم دانشگاه های رده اول مثل تهران وعلامه وبهشتی و...) هستن که مخالف افزایش نرخ ارز بوده و هستن. به نظرم تو این وسط ما مردم عادی هم موندیم که بالاخره حق با کیه آدم یه جورایی یاد این حرف آقای احمدی نژاد میفته که گفته بود اقتصاد علم نیست.من واقعا فکر نمی کنم تو هیچ علم دیگه ای اساتید فن اینقدر نظرات متناقض با هم داشته باشن.
ممنون جناب دکتر. مطلب خیلی آموزنده بود.
ممنون از لطفت جناب عباسی عزیز
اختلاف نظر در اقتصاد اصولاً زیاد است برای اینکه بسیاری از مسائل اقتصادی پیچیدگی زیادی دارند. این البته به این معنی نیست که اصولی وجود ندارد. مشکل این است که برخی از اقتصاددانان حرفهایی می زنند که نشان می دهد خیلی با این اصول آشنایی ندارند و یا اگر هم دارند آنها را قبول ندارند. (به زبون خودمانی بگویم افرادی که حرف مزخرف و غیر قابل فهم می زنند کم نیستند.)
نکتۀ دیگر این است که هر سیاستی به برخی سود می رساند و به برخی ضرر. همین نرخ ارز اگر افزایش یابد قطعاً برخی کالاهای گران می شوند و این سر و صدای خیلی ها را در می آورد. همین می تواند محملی باشد برای برجسته کردن مشکلات و مخالفت با سیاست.
در نهایت روش متمدنانه این است که به جای گود زورخانه اینجا در وبلاگهایمان حرفمان را بزنیم و شما که خواننده ای و می توانی سره را از ناسره تشخیص بدهی خودت قضاوت کنی.
بنظر شما چطور میشه فهمید که نرخ ارز چقدر باید باشه؟ با توجه به این نکته که فروشنده بزرگ ارز در بازار، دولت هست و نظر اون می تونه تعیین کننده قیمت نهائی باشه. بعبارتی بازار خیلی رقابتی نیست که قیمت ارز بر اساس یک بازار رقابتی خودبخود تعیین بشه.
علیرضا
درست می گویی. بازار ارز اصلاً رقابتی نیست. بنابراین صحبت از قیمت واقعی ارز چندان واقع بینانه نیست. برای همین است که فروشندۀ اصلی یعنی دولت توانسته برای سالها قیمت را ثابت نگاه دارد.
برای تعیین نرخ ارزی که با متغیرهای واقعی اقتصاد سازگار باشد، کار مطالعاتی گسترده ای لازم است. دکتر عسلی که کلان کار است و هم در دانشگاه بوده و هم رئیس دفتر اقتصاد کلان سازمان برنامه در زمان برنامۀ سوم، در نوشته ای در بهمن سال گذشته در روزنامۀ دنیای اقتصاد توضیح می دهد که چه عواملی باید در تعیین نرخ ارز مورد توجه قرار گیرد.
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=287928
آنچه برای من به عنوان یک اقتصاددان روشن است همان چیزی است که بارها اشاره کرده ام و پسران هم در موردش صحبت می کند. اگر تورم ما برای سالها بیش از کشورهای طرف تجارت باشد و نرخ ارز را ثابت نگاه داریم، در واقع مزیتمان در تولید و صادرات را از دست می دهیم و به وارد کننده تبدیل می شویم. به عبارت دیگر حتی اگر دولت بتواند مداوماً ارز وارد بازار کند، من می گویم نباید این کار را بکند. اگر این تفاوت تورمها خیلی زیاد باشد تقاضا برای ارز و واردات آنقدر زیاد می شود که دیگر دولت با میلیاردها دلار ذخیره هم نمی تواند پاسخگوی آن باشد.
۲۴ تیر ۹۱ ، ۲۳:۴۲ گزاره‌ها » لینک‌های هفته (۹6)
[...] تورم انباشته چیست و اثرش بر نرخ ارز چگونه است؟ (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL) [...]
با سلام
ببخشید می تونید مرا راهنمایی کنید ؟ ارشد اقتصادم
در مورد انتخاب موضوع پایان نامه؟ هر چی فکر می کنم و می گردم به نتیجه ای نمی رسم .
سلام
در حقیقت نباید به این سؤال جواب بدم چون هیچ اطلاعاتی از دانشگاه شما و رشتۀ شما ندارم ولی اگر در ایران بودم می رفتم از چند مدرسه اطلاعات جمع می کردم و روی اثر تغذیۀ رایگان بر متغیرهای تحصیلی مثل سطح نمره ها کار می کردم
mrc kheili khob bod shere kardam ru page fb
ممنون بیتا
سلام
چند ماه پیش حدود برج 2 آقای دکتر پسران راجع ریشه بحران اروپا در روزنامه جام جم هم به این نکات اشاره کرده بودند و بحران اروپا را ناشی از اختلاف تورم بین کشورهای عضو و پول مشترکشان عنوان کردند ولی آنموقع سوالی برام مطرح شد که چطور اقتصاددانان اروپا این مسایل را در نظر نگرفتن؟
و چرا شمال و جنوب اروپا با وضعیت مختلف اقتصادی جزء یک اتحادیه شدند و هیچ پیش بینی در مورد ورشکستگی یونان نشده بود و راهکاری اتخاذ نکرده بودند و غافلگیر شدند؟
سلام مهران
من مقالۀ دکتر پسران را ندیده ام ولی احتمال می دهم که نسخۀ ساده شده ای از تحلیل را ارائه کرده است که برای روزنامه مناسب باشد.
قبل از ایجاد اتحادیۀ اروپا مطالعات زیادی در مورد مشکلات احتمالی انجام شد و کشورهای برای پیوستن به این اتحادیه مجبور بودند شرایط سختی بخصوص در مورد کسر بودجه را رعایت کنند. ولی احتمالاً تمامی ابعاد مشکلاتی که ممکن بود پیش بیاید برای طراحان معلوم نبوده است.
یونان از سال 1995 تورم زیر ده درصد داشته است یعنی اقتصاد یونان مثل همۀ اقتصادهای اروپایی در دهه های اخیر تورمی نبوده است. برعکس عدم امکان ایجاد تورم این مشکل را برای یونان ایجاد کرده است که به نظر کمی عجیب هم می رسد. آنچه من در این مورد می دانم این است که اگر یونان پول خودش را داشت و نه یورو را، می توانست با چاپ پول و ایجاد تورم بخشی از هزینه را تامین کند (به عبارت دیگر می توانست مالیات تورمی از مردم بگیرد. همان کاری که ایران در همۀ سالهای چهل سال پیش کرده است) این کار مشکلات زیادی برای کشور ایجاد می کرد ولی مشکل ورشکستگی را حل می کرد. ایران را نگاه کنید که تورم بالا دارد ولی هیچوقت ورشکسته نمی شود چون هر وقت پول کم می آورد با چاپ پول از مردم می گیرد
ممنون جناب دکتر
به نظر شما سیاست انبساطی اروپا مثل آمریکا باعث بهبودی اقتصادشان میشود؟
من متخصص اقتصاد کلان نیستم که تحلیل کاملی ارائه دهم. ولی به نظرم سیاست انبساطی ممکن است کمی به تحریک تقاضا کمک کند. آنچه در مورد آمریکا گفته می شود که عدم اطمینانهایی که در بازار هست، مثل طرح بیمۀ همگانی و تغییر نرخ مالیاتها سبب شده است که تولید کننده ها فعلاً در بسط کسب و کارشان محتاط باشند. یعنی سیاست انبساطی در شرایطی که مشکلات بزرگتری در بازار هست ممکن است کاملاً کار نکند.
سلام
سوالی دارم شاید کمی خارج از این بحث باشد
میدانیم که چنانچه نسبت یورو به دلار افزایش پیدا میکند یعنی یورو قوی میشود انس طلا افزایش پیدا میکند و اگر اقتصاد اروپا قوی شود سرمایه ها از طلا و سرمایه گذاری های راکد به سمت تولید میرود این دو چگونه قابل جمعند؟
سلام مهران
من این دو عبارت یعنی "با قوی شدن یورو طلا گران می شود" و "با قوی شدن اقتصاد اروپا سرمایه از بازار طلا خارج می شود" را عبارات بدیهی نمی بینم. می شود کمی در مورد منبع این دو عبارت توضیح دهی.
این عقیده کسانی است که با فاند کار میکنند،البته تا قبل از سیاست های انبساطی آمریکا که باعث قدرت گرفتن دلار شد و بیشتر الان انس را با توجه به اقتصاد آمریکا می سنجند،ولی قبل از این عقیده آنها همین بود و برای من قابل درک نبود چون در یک موقعیت هم انس را رو به بالا میدانستند هم رو به پایین!
دیگر اینکه میخواستم نظر جنابعالی را بدانم که به نظر شما فاند میتواند روی انس اثرگذار باشد یا بقول بعضی تکنیکالیست ها همه چیز با ریاضی قابل پیش بینی است و فاند فقط توجیه است؟
وقتی انس از کانال 1900 وارد کانال 1600 دلار شد میگفتند چون اوضاع اروپا خراب است مردم برای فرار از کم شدن ارزش پول روی طلا سرمایه گذاری خواهند کرد و انس رکورد قبلی را میشکند ولی اوضاع اروپا خرابتر شد ولی انس بالا نرفت، اینبار گفتند اگر یورو به دلار قوی شود و دلار کم ارزش شود انس افزایش میابد ولی از طرفی هم کسانی مانند جناب دکتر معنوی راد گفتند اگر اوضاع اقتصادی درست شود نرخ بهره افزایش میابد و این انس را کاهش میدهد چون طلا بخودی خود سودی ندارد،خلاصه اوضاع اروپا درست نشد و اینبار گفتند در 28خرداد که یونان از اتحادیه اروپا جدا بشه انس راهش را از یورو جدا خواهد کرد و افزایش شدید می یابد مانند جناب دکتر اسدی نیا،ولی این هم درست نشد و اینبار خودشان انس را از یورو جدا کردند و به اوضاع اقتصاد آمریکا و سیاست های انبساطی مرتبط دانستند،ولی اشخاصی هم به فاند اهمیتی نمیدن مانند این شخص www.winning2ati.blogfa.com
این وسط کسانی هم هستند که میگویند افرادی که میخواهند اقتصاد را با تکنیکال توجیه کنند مانند این است که بخواهند از در خروجی وارد شوند
سلام مهران
بخش بزرگی از مطالبت را درست متوجه نشدم. افرادی که ذکر کردی را نمی شناسم و مطالب وبلاگی که معرفی کردی را چندان روشن نیافتم.
اما رابطۀ طلا و وضع اقتصادی رابطه ای خیلی روشن و یکطرفه نیست. از یک طرف طلا کاربرد صنعتی دارد و اگر اقتصاد جهانی در حال رشد باشد تقاضا برای طلا افزایش می یابد. از سوی دیگر اگر نااطمینانی از بازارها زیاد باشد بخشی از مردم ممکن است به سمت خرید طلا بروند.
توجیه اقتصاد با تکنیکال را می توانی کمی توضیح بدهی و بگویی فاند یعنی چه و چه ربطی به ریاضی دارد؟
منظور از فاند یا فاندامنتال یعنی دانستن تاثیر هر خبر اعم راست یا شایعه بر روی بازار یا انس است،این ربطی به ریاضی و عدد و نمودار ندارد
منظور بنده این بود که افرادی هستند که ادعا میکنند با تکنیکال میشود همه چیز را فهمید آدرس وبلاگش را قرار دادم
آدرس دکتر اسدی نیا
www.asadinia.blogfa.com
دکتر معنوی راد را هم فکر کنم بشناسید
مهران عزیز
من در زمینۀ فاینانس هیچوقت کار نکرده ام و در نتیجه بهتر است چیزی نگویم. از سؤالاتی که پرسیدم هم می توانی حدس بزنی که تا چه حد از این فضا بی خبرم. اجتمالاً افراد و وبلاگهایی هستند که بهتر از من در این مورد می دانند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی