بازار رقابتی برای "نامه" به احمدی نژاد
پنجشنبه, ۵ فروردين ۱۳۸۹، ۱۱:۱۱ ب.ظ
حالا که ایام عید است و دید بازدید، جدی نوشتن و جدی خواندن چندان حال نمی دهد و باید به دنبال خبرهای با مزه گشت. در اطراف خبرها که بگردی همیشه می توانی از این خبرها پیدا کنی. یکی از این خبرها را در این سایت دیدم.
داستان از این قرار است که وقتی مسئولی به جایی سفر می کند همیشه عده ای، نامه به دست، منتظر می مانند بلکه بتوانند با عنایت آن مسئول گره ای از کار خود بگشایند. این نامه نگاری ها در سفرهای احمدی نژاد بیشتر است چرا که نامه ها بازده بیشتری دارند. بنا به گفتۀ این سایت، می توان نامه داد و مبالغی از 50 هزار تومان تا چند میلیون تومان پول گرفت. بلافاصله عده ای متوجه شده اند که تقاضا برای "نامه" در میان مردم بالا رفته است. بنابراین به تولید "نامه" پرداخته اند. نامه ها به قیمت هزار تومان فروخته شده است.
به این ترتیب بازار نامه ایجاد شده است که، با توجه به آسانی ورود و خروج و همگنی تقریبی محصول، بازاری کمابیش رقابتی است. همچنین احتمالاً قیمت نامه ها، در حد هزینۀ فرصت تولید کننده ها است.
می توانم سناریوهای خنده دار زیادی را تصور کنم. یادتان هست هندوانه فروشها چطور با داد و فریاد مشتری جذب می کردند؟ حالا فکر کنید که از دو ساعت قبل از بازدید، این تولید کننده ها توی خیابان راه افتاده اند و داد میزنند "نامه دارم نامه، تایپ شده و آماده، تضمینی، یه میلیون تومان رو شاخشه". بگیر و برو همین خط را!
ما اقتصاد خوانده ها به این تولید کنندگان نامه "کار آفرین" می گوییم. در مطبوعات و مجامع سیاسی ایران آنها را "فرصت طلب" و "سود جو" و "خون مردم در شیشه کن!" می گویند. اسمشان را هر چی بگذاریم نقششان در ایجاد این موقعیت پست مدرن از نقش آنهایی که نامه را با ارزش کرده اند، کمتر است. همین آدمها در یک اقتصاد درست و حسابی دارند تولید درست و حسابی می کنند.
داستان از این قرار است که وقتی مسئولی به جایی سفر می کند همیشه عده ای، نامه به دست، منتظر می مانند بلکه بتوانند با عنایت آن مسئول گره ای از کار خود بگشایند. این نامه نگاری ها در سفرهای احمدی نژاد بیشتر است چرا که نامه ها بازده بیشتری دارند. بنا به گفتۀ این سایت، می توان نامه داد و مبالغی از 50 هزار تومان تا چند میلیون تومان پول گرفت. بلافاصله عده ای متوجه شده اند که تقاضا برای "نامه" در میان مردم بالا رفته است. بنابراین به تولید "نامه" پرداخته اند. نامه ها به قیمت هزار تومان فروخته شده است.
به این ترتیب بازار نامه ایجاد شده است که، با توجه به آسانی ورود و خروج و همگنی تقریبی محصول، بازاری کمابیش رقابتی است. همچنین احتمالاً قیمت نامه ها، در حد هزینۀ فرصت تولید کننده ها است.
می توانم سناریوهای خنده دار زیادی را تصور کنم. یادتان هست هندوانه فروشها چطور با داد و فریاد مشتری جذب می کردند؟ حالا فکر کنید که از دو ساعت قبل از بازدید، این تولید کننده ها توی خیابان راه افتاده اند و داد میزنند "نامه دارم نامه، تایپ شده و آماده، تضمینی، یه میلیون تومان رو شاخشه". بگیر و برو همین خط را!
ما اقتصاد خوانده ها به این تولید کنندگان نامه "کار آفرین" می گوییم. در مطبوعات و مجامع سیاسی ایران آنها را "فرصت طلب" و "سود جو" و "خون مردم در شیشه کن!" می گویند. اسمشان را هر چی بگذاریم نقششان در ایجاد این موقعیت پست مدرن از نقش آنهایی که نامه را با ارزش کرده اند، کمتر است. همین آدمها در یک اقتصاد درست و حسابی دارند تولید درست و حسابی می کنند.
۸۹/۰۱/۰۵
اگه میشه در مورد بازارهای کاملا رقابتی مثل بازار موادمخدر هم بنویسید که این بازار علی رغم سنگ اندازیهایی که در برابرش میشه داره خیلی خوب عمل میکنه!!!ومیتونه نمونه خوبی برای بازارهای آزاد سالم باشه.