آی - آر - پی - دی آنلاین

پایگاه مجازی مؤسسۀ عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه

آی - آر - پی - دی آنلاین

پایگاه مجازی مؤسسۀ عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه

آی - آر - پی - دی آنلاین

آی-آر-پی-دی آنلاین وبلاگی است برای ارائۀ مباحث اقتصادی، با تمرکز بر اقتصاد ایران.
این وبلاگ را من، حسین عباسی، فارغ التحصیل دورۀ دوم مؤسسۀ عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه (IRPD) و عضو هیأت علمی آن در سالهای 1377 تا 1381 تاسیس کرده ام برای زنده نگاه داشتن نام آن مؤسسه.
این وبلاگ مشابه وبلاگ من به آدرس irpdonline.com است و برای خوانندگان در ایران طراحی شده است.
برای تماس با من به آدرس irpdonline-at-gmail-dot-com ایمیل بفرستید.

بایگانی

بازار رقابتی برای "نامه" به احمدی نژاد

پنجشنبه, ۵ فروردين ۱۳۸۹، ۱۱:۱۱ ب.ظ
حالا که ایام عید است و دید بازدید، جدی نوشتن و جدی خواندن چندان حال نمی دهد و باید به دنبال خبرهای با مزه گشت. در اطراف خبرها که بگردی همیشه می توانی از این خبرها پیدا کنی. یکی از این خبرها را در این سایت دیدم.
داستان از این قرار است که وقتی مسئولی به جایی سفر می کند همیشه عده ای، نامه به دست، منتظر می مانند بلکه بتوانند با عنایت آن مسئول گره ای از کار خود بگشایند. این نامه نگاری ها در سفرهای احمدی نژاد بیشتر است چرا که نامه ها بازده بیشتری دارند. بنا به گفتۀ این سایت، می توان نامه داد و مبالغی از 50 هزار تومان تا چند میلیون تومان پول گرفت. بلافاصله عده ای  متوجه شده اند که تقاضا برای "نامه" در میان مردم بالا رفته است. بنابراین به تولید "نامه" پرداخته اند. نامه ها به قیمت هزار تومان فروخته شده است.
به این ترتیب بازار نامه ایجاد شده است که، با توجه به آسانی ورود و خروج و همگنی تقریبی محصول، بازاری کمابیش رقابتی است. همچنین احتمالاً قیمت نامه ها، در حد هزینۀ فرصت تولید کننده ها است.
می توانم سناریوهای خنده دار زیادی را تصور کنم. یادتان هست هندوانه فروشها چطور با داد و فریاد مشتری جذب می کردند؟ حالا فکر کنید که از دو ساعت قبل از بازدید، این تولید کننده ها توی خیابان راه افتاده اند و داد میزنند "نامه دارم نامه، تایپ شده و آماده، تضمینی، یه میلیون تومان رو شاخشه".  بگیر و برو همین خط را!
ما اقتصاد خوانده ها به این تولید کنندگان نامه "کار آفرین" می گوییم. در مطبوعات و مجامع سیاسی ایران آنها را "فرصت طلب" و "سود جو" و "خون مردم در شیشه کن!" می گویند. اسمشان را هر چی بگذاریم نقششان در ایجاد این موقعیت پست مدرن از نقش آنهایی که نامه را با ارزش کرده اند، کمتر است. همین آدمها در یک اقتصاد درست و حسابی دارند تولید درست و حسابی می کنند.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۱/۰۵
حسین عباسی

نظرات  (۹)

سلام.ممنون از مطالب مفیدتون که من همیشه اونارو میخونم ولی تا به حال کامنت نذاشتم.
اگه میشه در مورد بازارهای کاملا رقابتی مثل بازار موادمخدر هم بنویسید که این بازار علی رغم سنگ اندازیهایی که در برابرش میشه داره خیلی خوب عمل میکنه!!!ومیتونه نمونه خوبی برای بازارهای آزاد سالم باشه.
ممنون از پیشنهادتون
در مورد بازار مواد مخدر حتماً می نویسم. قبلاً بگم که بازار مواد مخدر رقابت کامل نیست. یکم، اطلاعات فروشنده و خریدار می تونه خیلی متفاوت باشه (جنس قلابی فراوونه) دوم، هزینه های مبادله خیلی بالاست (دولت بازار رو نمی خواد و لذا بازار ریسک زیاد داره)
ولی مقایسه ش با بازارهای دیگه نشون می دهد که از بعضی بازارها بهتر کار می کنه. مثلاٌ از بازار سرمایه!
حسین، اتفاقا مدتی پیش با یکی از دوستان بحث این نامه ها شده بود من گفتم اگه اونها نامه رو می خونن و یه معیارهای کلی برای انتخاب مقدار پول دارن احتمالا باید بازاری شکل بگیره که یه عده ای که اطلاعات بیشتری راجع به روند پول دادن ها دارن بیان و نامه بنویسن و یه حق دستمزد هم بگیرن. من فکر می کردم در شرایطی که امکان قرارداد معتبر (ضمنی یا غیر) وجود داشته باشه، نویسنده های خوب احتمالا درصدی از مقدار پول دریافتی را اخذ خواهند کرد.
دقیقاً همین طوره. احتمالاً اونایی که این نامه ها رو نوشتن رفتن از این و اون پرسیدن که چی نوشتین که پول گرفتین. بعدشم نشستن به نامه نویسی.
اگه این اتفاق اینجا افتاده بود الان بیست تا مقاله نوشته شده بود در مورد اینکه تقسیم کار بین نویسنده و پخش کننده چه تعادلی داره.
البته با توجه به تجربۀ خودمون می شه فرض کرد که پخش کننده ها بچه درس نخونهای مدرسه هستن که شم پول درآوردنشون قویه و نویسنده ها هم بچه خر خونا هستن. بچه تنبله پولی هم به نویسنده نمیده ولی حسابی بهش حال میده!
سلام . من چندان با دیدگاه شما موافق نیستم . خود من جایی شاغلم که در ارتباط با نامه های رییس جمهوری و رهبری کار کردم . این که یک عده آدم زرنگ از حماقت مردم بیسواد استفاده می کنند و فرم و یا نامه تایپ شده را می فروشند نمی تواند کار آفرینی تلقی بشه . از طرف دیگر نوشتن نامه نیاز به هیچ ادبیات یا رسم الخط خاصی نداره که شما با زیبا نویسی یا نگارش صحیح بتوانید پول بیشتری دریافت کنید . باور کنید تعداد بسیار زیادی نامه در طول این دو سه سال دیدم که روی کاغذ سیگار یا پوست بیسکوییت و یا یک تکه کارتن نوشته شد که اگر شما می دیدید از خنده روده بر می شدید و تعجب می کردید ولی تک تک این نامه ها باید خوانده می شد ، در یک برگه مخصوص خلاصه نویسی می شد و بعد ثبت کامپیوتراداری و در آخر ثبت سامانه الکترونیکی دولت می شد و موقعی ثبت می شد ، صاحب آن نامه دیگر ول کن معامله نبود چون صاحب نامه یک شماره داشت که نامه را پیگیری می کرد . در حقیقت از یک تکه کاغذ سیگار یک وام بیرون می اومد . این وسط یک تعدادی افراد آمدند فرمهای مرتبی رو که فرمانداری ها بین مردم برای نوشتن نامه توزیع می کردند رو کپی زدند و هر کپی بیست تومانی رو تا حدود 5000 تومان فروخته بودند . چیزی به اسم کارآفرینی و بازار رقابتی و بدست آوردن اطلاعات کامل درباره نامه و ... این حرفها نداشت . اگر طرف روی پوست سیگار نوشته بود نیاز به وام خودرو دارم یا حتی شفاهی می گفت وام خودرو می خواهم مبلغ وام فرد در حدود 5 میلیون بود . وام خرید کالا البته کمتر بود تا همین طورمبلغ پایین تر . داستان خیلی ساده بود . ولی عواقب وحشتناکی داشت و ایجاد کرد . این قضیه پول نقد و چک پول دادن هم بیشتر مربوط به دوره اول احمدی نژاد بود . به یک تعدادی وام بانکی دادند و به تعداد زیادی هم مبالغی در حدود 500-200 هزارتومان به صورت نقدی داده شد چون به هر حال به رای توده های فقیر و عوام نیاز بود . ولی در دوره دوم احمدی نژاد داستان تغییر کرد . گفتند هر کسی تقاضا داره باید حضوری باشه و نامه در دست باید حضور داشته باشه و دیگر جمع آوری نامه داخل گونی و سبد و ... در سطح شهر وجود نداشت . خب این کار تعداد نامه ها رو کاهش می داد و از سوی دیگر هجوم مردم را بیشتر می کرد . توی این دوره پول نقد داده نشد و بیشتر مردم رو برای اخذ وام روانه بانکها کردند . از 500 هزار تومان تا حداکثر 5 میلیون تومان . نکته مهمی که وجود داشت این بود که اکثر این افراد شرایط گرفتن وام را نداشتند چون وام معمولا نیاز به وثیقه یا ضامن معتبر داشت که این افراد معمولا فاقد اون بودند . این وسط در دوره جدید کسی چندان از این نامه ها سودی نکرد . متاسفانه از عوام گرایی مردم و حماقت افراد خیلی استفاده شد .
رضای عزیز
ممنون از اطلاعات کاملت.
حتماً توجه کردی که یه رگه هایی از طنز قرار بود که توی این نوشته باشه!
منظورم از کار آفرین کسی بود که تشخیص میده که تقاضایی برای یه چیزی هست و سعی میکنه با تولید اون چیز (حتی اگه در حد کپی کردن باشه) این تقاضا رو برآورده کنه و در این راه پول در بیاره. البته حرف تو درسته که کل این ماجرا زیر سؤاله. آخر مطلب هم گفته ام که مقصر این آدمها نیستن. اونایی هستن که این فضا رو به وجود آوردن.
در ضمن من پرهیز دارم از این که مردم رو احمق بدونم. اونا آدمن، مثل من و شما.
با سلام مجدد .
آره احساس کردم که طعم نوشته شما طنز بود . این را قبول دارم . البته از بابت بکار گرفتن کلمه حماقت معذرت می خواهم. چون قصدم توهین نبود و باید بجای این کلمه از عبارت بی اطلاعی یا عدم اطلاع و یا ناآگاهی افراد استفاده می شد . بیشتر روی سخنم با اون لینکی بود که در نوشته شده بود نقدا مبالغ زیادی پرداخت شده بود . در حالی که واقعا اینگونه نبود . به هر حال موفق باشیید . من مطالب خوب و پویای وبلاگ شما را به صورت پیوسته و مرتب دنبال می کنم .
۱۰ فروردين ۸۹ ، ۲۰:۴۸ %u062D%u0633%u06CC%u0646
ما مخلصیم آقا رضا
طنزآمیز یا غیر طتزآمیز کارآفرین کسیست که از فرصت افزایش تقاضا استفاده می کند. اقتصاد ما هم پر از چنین کارآفرینان گمنامیست. مثلا آدمهایی که شغلشان استتار آنتن ماهواره بوده و هست. غیر معمول بودن حرفه نباید باعث شود ما استعداد را دست کم بگیریم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی